طراحی مشاوره برندسازی

باشگاه برندسازی یه محیطِ دوستانه است برای اینکه به هم کمک کنیم تا رشد کنیم و قویتر بشیم.

طراحی مشاوره برندسازی

باشگاه برندسازی یه محیطِ دوستانه است برای اینکه به هم کمک کنیم تا رشد کنیم و قویتر بشیم.

(بخشِ اول)

همونطور که ورزشکار باید با ساز و کارِ بدن و نحوۀ فعالیت اندام هایِ بدن آشنا باشه تا بتونه در زمینۀ مورد نظرش به بهترین نحو فعال باشه و رشد کنه برای کسی هم که می خواد کسب و کار راه بندازه و در این زمینه رشد کنه و یه برند خوب بسازه لازمه که با ساز و کارِ اقتصاد و پول آشنا باشه و اصطلاحات تخصصی اقتصاد رو بشناسه و با مبانی اقتصاد تا حدی آشنا باشه. درک و شناختِ درستِ اقتصاد به ما کمک می کنه که بهتر، سالم تر و سریعتر رشد کنیم.

از اونجا که اقتصاد علم پیچیده و وسیعی هست و بیان مفاهیم و مضامینِ سنگینِ علمی کمک چندانی به درک ساز و کارِ این علم در زندگیِ روزمره نمی کنه پس بهتر اینه که اقتصاد رو به زبان ساده و کاربردی بیان کرد تا برایِ همه قابلِ درک و قابلِ استفاده باشه.

به همین دلیل تصمیم گرفتم تا با رجوع به منابعِ موجود در این زمینه و خلاصه کردن مطالبشون قدم هایِ اولیه رو در راهِ آشنایی شما دوستانِ عزیز با دانش و کارکرد اقتصاد بردارم، که هم منبعِ در دسترس و شسته-رفته ای برای مطالعه باشه و هم چراغِ راهی برای دوستانی که علاقمندن که جدی تر و عمیق تر در این زمینه کسبِ دانش کنن.

مطالبِ زیر از کتابِ «اقتصاد به زبان ساده» (نوشتۀ: لس لیوینگستون، ترجمۀ: شادی صدری، انتشاراتِ دنیایِ اقتصاد) استخراج شده، اگه دوستانی هستند که اطلاعات بیشتر و بهتری در این زمینه دارن، ممنون میشم که من رو از دانش و راهنمایی خودشون بهره مند کنن.

* * *

ما در دنیایی زندگی می کنیم که منابع آن محدود و خواسته هایِ آدمیانش نامحدود است. حتی ثروتمندترین آدم ها نیز، ثروتشان هرقدر هم باشد، ازآنچه آرزویش را دارند کمتر است.

کمبود منابع در سراسرِ جهان امری عادی است. کمبود منابع در کشورهایِ در حالِ توسعه بیداد می کند و در کشورهایِ ثروتمند هم اگرچه به میزانی کمتر، وجود دارد.

این کمبودِ منابع و خواسته هایِ نامحدود باعثِ ایجادِ درگیری ها، جنگ ها و تنش ها می شود. مسائلی که در کشورهایِ فقیر و در حالِ توسعه وضعیتِ اَسَف باری ایجاد کرده است.

اما چه چیز کشورهایِ توسعه یافته را به سویِ نظمِ اجتماعی و موفقیتِ اقتصادی رهنمون شده؟ و چه چیزی کشورهایِ فقیر را به تهیدستی و هرج و مرج و خشونت کشانده است؟

پاسخ، حکومتِ قانون است، از جمله حقوقِ مالکیتِ فردیِ پُرقدرت. حکومتِ قانون و حقوقِ مالکیتِ پُرقدرت، راهِ همیاری و مبادلۀ سودمند و آزادِ کالاها را به رویِ مردم می گشاید.

انتخاب هایِ آزاد در چارچوبِ قانون و ملتزم به رعایتِ حقوقِ مالکیت دیگران موجبِ داد و ستدهایی میان افراد می شود که طرفینِ معامله از آن نفع می برند.

منفعتِ شخصی است که انتخاب هایِ افراد و معاملاتِ آنان را رقم می زند.

انتخاب هایِ افراد که با منفعت شخصی رقم می خورد به اقتصادی کارآمد راه می برد که:

1- به صورت خودکار و خودجوش تنظیم می شود.

2- هر داد و ستد داوطلبانه ای که صورت می گیرد ثروت عمومی را افزایش می دهد.

وقتی خریدار و فروشنده معامله ای می کنند هر دو سود می برند، زیرا از نظرِ فروشنده ارزشِ پولی که به دست آورده از ارزشِ کالایی که فروخته بیشتر است و از نظرِ خریدار ارزشِ کالایی که به دست آورده از ارزشِ پولی که پرداخت کرده بیشتر است و اگر غیر از این بود هیچکدام از طرفین وارد معامله نمی شدند.

چنین معامله ای «کارآمد» خوانده می شود.

هر معاملۀ داوطلبانه ای «کارآمد» است چون وضعِ هر دو طرف پس از معامله از قبل بهتر می شود.

اقتصادی که در آن معاملاتِ کارآمدِ زیادی با اختیار و آزادی شکل بگیرد، اقتصادِ «کارآمد» یا «بهینه» است و به همین علت، اقتصادِ آزاد کارآمدترین نظامِ اقتصادی است.

بازارهایِ آزاد که در چاچوبِ حکومتِ قانون کار می کنند، شالودۀ رونقِ اقتصادی اند. بازارهایِ آزاد امکانِ فعالیت هایِ بی پایان را برایِ سرمایه هایِ انسانی و مادی فراهم می آورند و حکومتِ قانون از مالکیتِ خصوصی و حقوقِ افراد پاسداری می کند.

تشویقِ سرمایه گذاریِ دیرپا و رشدِ اقتصادیِ پایدار در گروِ پیرویِ دولت ها از سیاست گذاریِ شرافتمندانه، کاهش دادنی مقرراتِ دست و پا گیر و مهم تر از این ها تضمینِ امنیتِ حقوقِ مالکیت است

* * *

در بازاری که فقط یک «خریدار» یا گروه اندکی از خریداران، یک «فروشنده» یا گروهِ اندکی از فروشندگان وجود داشته باشند، شرایطِ «انحصار» پیش می آید و «رقابتِ کامل» وجود نخواهد داشت.

در بسیاری از بازارها «رقابتِ کامل» به صورتِ تمام عیار جاری نیست اما «رقابتِ کامل» در بازارهایی که به سویِ اقتصادِ آزاد سیر می کنند شکل می گیرد و اقتصاد به سویِ «کارآمدی» می رود.

* * *

دیری است که همه پذیرفته اند که تقسیمِ کارِ تخصصی، از پراکنده کاری و پخش کردنِ توانایی ها در کارهایِ مختلف کارآییِ بیشتری دارد.

هیچ یک از ما نمی توانیم همۀ چیزهایِ موردِ نیازِ خودمان را به تنهایی بسازیم. بلکه به جایِ چنین کاری در حوزۀ محدودی متخصص می شویم و در همان حوزه تولید می کنیم سپس درآمدِ حاصل از این تولید را صرفِ خریدِ کالاها و خدماتِ متنوعی می کنیم که دیگران ساخته اند. با تخصصی شدنِ کارها، وابستگیِ همگان به فروشِ آنچه تولید می کنند و خریدِ آنچه برای مصرفشان نیاز دارند، بیشتر می شود.

* * *

فعالیت هایِ اقتصادی اساسا چیزی نیست مگر داد و ستدهایِ داوطلبانۀ دارایی هایِ افراد. چیزی که برایِ یکی ارزشِ بیشتری دارد ممکن است برایِ دیگری ارزشِ کمتری داشته باشد. همین وضع است که اولی را تشویق به خرید و دومی را تشویق به فروش می کند. این تفاوتِ ارزش گذاریِ افراد است که موجبِ سرگرفتنِ داد و ستد می شود.

ثروت هر آن چیزی است که افراد برایِ آن ارزشی قائلند. بنابراین ثروت اساسا مفهومی ذهنی است. ثروت چیزی است که در چشمِ خواهنده اش ارزشمند باشد.

در مبادلۀ آزاد هریک از طرفین چیزی به دست می آورد که برایش ارزشمندتر است و بر ثروت و دارایی اش می افزاید. همۀ مبادلاتِ آزاد باعثِ افزایشِ ثروتِ طرفین می شود. این یک کنشِ بُرد _ بُرد است. مبادله مولدِ ثروت است.

جوامعی که حقوقِ مالکیتِ روشن دارند و مبادلۀ کالاها و خدمات در آن ها با محدودیت هایِ کمتری مواجه است، ثروتمندتر هستند.

ثروت حاصلِ مبادله و مبادله حاصلِ تقسیمِ کارِ تخصصی است. زیرا تقسیمِ کار موجب می شود افراد به جایِ اینکه همۀ مایحتاجِ خود را بسازند، بخشی از آن را از دیگران بخرند.

کارآییِ تقسیمِ کارِ تخصصی بیش از «خودکفایی» است و ثروتِ بیشتری را نصیبِ افراد می کند.

 

ادامه دارد . . .


  • ۹۸/۰۱/۰۵
  • design branding

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی